به نام خدا
سلام
امروز اگه خاله تون بهم پیشنهاد نمی کرد که یه وبلاگ سه تایی همراه شما بزنم شاید هیچ وقت به این فکر نمی افتادم . می دونین راستش تا حالا اینقدر که به سختی هایی که دارم می کشم فکر می کردم به شما و وجود دوست داشتنی تون فکر نمی کردم . گاهی اوقات از دستتون خیلی هم عصبانی شدم ... مامانی رو که می بخشین نه؟
حالا اینجا مال من و شماست . یه وقتایی من می نویسم یه وقتایی هم شاید شما دلتون خواست بیاین حرفاتونو بنویسین مگه نه؟
راستی اینجا رو دوست دارین؟