به نام او که بزرگ است
سلام به دوستای خوب خودم
از قبل از به دنیا اومدن بچه ها همیشه دنبال این بودم که کتاب ها و مطالبی که در مورد تربیت صحیح بچه ها نوشته شده بخونم یا از دیگران بپرسم . اما خب خوندن و نوشتن خیلی راحت تر از عمل کردنه.
خیلی چیزا یاد گرفتم و سعی می کنم عمل کنم اما خیلی چیزای دیگه هست که دلم می خواد بدونم.
یکی از مشکلاتی که من دارم اینه که توی این همه کتابایی که دیدم چیزی راجع به دو قلوها ندیدم. من دلم نمی خواد بچه ها نسبت به هم حسادت کنن ، از طرفی نمی خوام هیچ کدوم از اونها احساس کنه مورد توجه کمتری قرار گرفته.
یا مثلا نمی دونم آیا باید از الان اسباب بازیهاشونو جدا کنم تا هر کدوم مالکیت وسایل خودش رو یاد بگیره و یا نه باید مشترک با هم استفاده کنن تا چشمشون همش دنبال وسایل اون یکی نباشه .
چی کار کنم که بچه هام در عین اینکه به پشتیبانی و حمایت ما ایمان دارن ،مستقل بار بیان؟
چی کار کنم که همدیگه رو دوست داشته باشن و به هم به چشم رغیب نگاه نکنن؟
درسته که خیلی چیز ها رو باید به وقتش باهاش مقابله کرد اما خیلی چیزها هم هست که اصلا نباید بذارم ایجاد بشن مثل همین حسادت. همه ی سعیم رو می کنم اما ...
آخر این هفته بچه ها نه ماهشون تموم می شه . خیلی شیرین و بازیگوش شدن .
به قول قدیمیا بچه خیلی عزیزه اما تربیتش از اون عزیز تره!
به نام خالق خوبیها
سلام به همه. عباداتتون قبول .
سه ماه گذشت از آپ قبلیم . بچه ها 6 ماهشون تموم شده
تو نوشته ی قبلیم از معجزه گفتم .. هنوز هم همین طوره... هر روز که بچه ها کار جدیدی انجام می دن به نظرم یه معجزه اتفاق می افته . به نظر شمامعجزه نیست که بچه ای که اصلا از دستا و انگشتاش ارادی استفاده نمی کرده حالا داره از تک تک انگشتاش استفاده می کنه و مکعبای اسباب بازی رو می چرخونه؟یا شیشه ی شیرشو می گیره دستشو می خوره؟ ...
معجزه نیست هر نگاهش ؟ هر لبخندش ؟
فکر می کنم دوسالی می شد نرفته بودیم مشهد. جاتون خالی هفته ی گذشته بچه ها اولین زیارتشون رو رفتن .
زیارت قبول!
به نام خدا
سلام
فکر کنم اصلا لازم به توضیح نباشه. باور کنین حسابی وقتمو پر کردن این دو قلو ها.
با اینکه همه ی سعیمو می کنم باز نگرانم نکنه براشون کم بذارم
گاهی حتی خودم نمی رسم غذا بخورم
اما همه ی اینا در کنار یه خنده ی اونا هیچه
اولین باری که طاها خندید چند روز تو دلم قند آب می شد. مثل یه معجزه است .. .اقعا هم معجزه ست.
الان هر دوشون می خندن ،صدا در میارن ، مثلا می گن آگا ،آگو ،گیگ...
اینم عکسای جدیدشون
برامون دعا کنین
به نام خالق
سلام به همه. نخیر! انگاری این کوچولوهای منم عجولتر از من هستن . اونا هم صبر نداشتن یه کم دیگه تحمل کنن و به موقع به دنیا بیان. حالا ماییم و دوتا کوچولو . همه ی کار ها و برنامه ها مون باید با اونا تنظیم بشه . کی بخوابیم ، کی بیدار شیم ، کی غذا بخوریم ،کی بریم بیرون ، کی مهمون بیاد ، کی مهمونی بریم (!!!) ..همه ی اینا در صورتی امکان پذیره که مریم و طاها اجازه بفرمایند .حالا خوبه خودشون با هم هماهنگن .
خیلی وقته که چیزی ننوشتم . برم یه کلاس پیش دو قلوها بگذرونم تا نوشتن یادم بیاد .
از همه ی خاله ها و عمه ها و داییها و عموها و پدربزرگا و مادر بزرگای دوقلوهامون ممنونم که همش به خونه شون سر زدن .. حالا اگه هنوزم توی این پستها تون باقی هستین یه سری هم اینجا بزنین هر کدومتون یه دقیقه هم نگهشون دارید شاید بتونم یه چرت بخوابم و چرت و پرت نگم! برا خودتون می گم ..
بگذریم . از همه ی بی خوابیها و خستگیها بگذریم . مادر بودن خیلی شیرینه . می ارزه به همه ی سختی های دنیا .
اینم آخرین عکس دوقلوها که خوابن و اجازه دادن بیام اینجا اینا رو بنویسم :
پ. ن. سلام. خوبید؟ اولش که عکسا واسم باز نشد فکر کردم مشکل از اینطرفه.. ولی بعد متوجه شدم انگار عکسا برا خیلی هاتون باز نشده.. یه تماس با "مامانی" و ... بعله! اشکال از فرستنده بود! اینه که امروز خودم در یک حرکت انسان دوستانه عکسا رو براتون آپلود کردم.. دوتا عکس جدید هم گذاشتم که قبلا اینجا نبود برید حالشو ببرید!!
خاله بی نشان از تو دوش حنون!
ثلام
سلام
- مامانی گفته همش افلش ثلام کنین.. منم همون موخه که دنیا اومدم گفتم ثلام بعدش اون خانومه گفت آخی چه گریه ای میکنه... من که گریه نکردم!
- من که همیشه سلام میکنم این مچه بلد نیستش ... تاسه الکی میگه.. اونوگتی که اولش بود انگده صداش گنده بود که من تلسیدم گلیه ای شدم
- دهه.. مچه چیه؟ من الان اثم دارم ... تازه شم مامانی گفته اثمم دیگه طاهاث
- مگه چیه؟ منم اسم دالم اسم منم ملیمه... بابایی گفته اسم گله.. گلشم خیلی خوشگله.. ملث خودم
- عوضش تو همش گریه میکنی هی مامانی رو بیدار میکنی من همش پثر خوبی ام یا میخورم یا میخوابم!!!
- خب چونکه همش بابابسلگ به من میگه عسیسم خوشگلم گلبونت بلم... منم همش خودمو لوس میشم که باسم بابابسلگ بهم خنده بشه.. ملدا که اس این چیسا نمیدونن.. ایشششششش
- خب چونکه مردا پثرای خوبتری ان دیگه
- ااا.. مامانی ببین این همش منو اسیت میکنهه
- نخیرم من که اذیت نمیکنم
- ماماننننننن
- ا... نکنن....
- اااا.......
پ.ن. 1 عثک راثتکی میباشد که مامانی داده خاله مون گذاشته تو ولبلاگمون
پ.ن. 2 همون خاله مون که تو دوش حنون خونه شونه... میخوام وگتی بلد شدم بلم خونه شون!